شعری برای استواری تو
پیش ِ پاهای تو باید استواری خم شود
بُردباری ِ تو سرمشق ِ همه عالم شود
صبروطاقت ازتو آموزند درس زنده گی
درد ازتو پند گیرد تا کمی آدم شود
چادرت در روزهای راه پیمایی ِ عشق
درحمایت از دل ِ دوشیزه گان پرچم شود
درنبرد سخت و سنگین ست با تو روزگار
تا دلت مغلوب زجر و غصۀ پیهم شود
رنج درفکرتصرف کردن ِ دنیای توست
یأس میکوشد امید ازچارسویت کم شود
درتلاش افتاده غربت،شورو شردارد فراق
تا جهانت شعله ور ازمویه و ماتم شود
با شکیبایی ِ بی پایان تحمل میکنی
زنده گیی ِ را که میخواهد برایت غم شود
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۶ ق.ظ توسط صادق عصیان
|